تعاریف بیکاری متفاوتند، ازاینرو نرخ بیکاری نیز برحسب مورد، در یک جامعه خاص و برای یک دوره یا مقطع زمانی معین تغییر میکند. مفهوم بیکاری بهجز وابسته بودن به کار و اشتغال، با مفهوم جمعیت فعال نیز در ارتباط است. جمعیت نافعال نیز بنابه تعریف بیکار محسوب نمیشود.
جمعیت فعال براساس شناخته شدهترین تعریف، از جمله مفهوم مورد استفاده در آمارهای ایران، عبارتست از جمعیت بالاتر از 10 سال سن به شرط آنکه خانهدار، سرباز، محصل، بازنشسته و از کار افتاده نباشد. در مقابل، جمعیت شاغل، مثلاً در ایران، 2 تعریف متفاوت دارد که استفاده از هریک از آنها منجر به تفاوت در ارزیابی میزان نرخ بیکاری میشود. بنابه تعریف مرکز آمار ایران (نتایج آمارگیری از نیروی کار، 1384-1385ش)، تمام افراد 10 ساله و بیشتر که در طول هفتة مراجعه، طبق تعریف کار حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنابه دلایلی بهطور موقت کار را ترک کرده باشند، شاغل محسوب میشوند. بنابه تعریف قبلی مرکز آمار ایران (آمارگیری از ویژگیهای اشتغال و بیکاری خانوار، 1381-1383ش) تمام افراد 10 ساله و بیشتر که در 7 روز پیش از مراجعه مأمور آمارگیری کار میکردهاند، دارای شغل هستند، اما در این 7 روز بنا به عللی کار نکردهاند، یا شغل مستمر نداشته، ولی در 7 روز گذشته حداقل 2 روز کار کردهاند، یا دارای شغل هستند، ولی در 7 روز گذشته به اقتضای فصل و ماهیت فصلی کار نکردهاند و در جستجوی کار دیگری هم نبودهاند شاغل محسوب میشوند.
نرخ بیکاری حاصل تقسیم جمعیت بیکار بخش بر جمعیت فعال است.
جمعیت بیکار = نرخ بیکاری
جمعیت فعال
جمعیت شاغل = نرخ اشتغال
جمعیت فعال
و از آنجا که:
1= جمعیت فعال 1= جمعیت بیکار + جمعیت شاغل
= نرخ اشتغال + نرخ بیکاری
جمعیت فعال جمعیت فعال
بنابراین:
نرخ اشتغال - 1 = نرخ بیکاری
عوامل اصلی پدیدآورنده بیکاری عبارتند از: ضعف و نارسایی سرمایهگذاری، تحولات فنّاوری که جانشین نیروی کار میشود، کمبود تقاضا در اقتصاد، بحرانهای اقتصادی که میزان سرمایهگذاری و تقاضا را کاهش میدهند، بحرانهای خارجی مانند نرسیدن مواد اولیه یا فنّاوری، کاهش صادرات، جذابیت فعالیتهای سوداگرانه و غیرمولد، فرار سرمایهها به خارج از کشور، بحرانهای اجتماعی (مانند ناامنی و شورش دامنهدار)، بحرانهای سیاسی که بر روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر منفی میگذارند، بحرانهای مدیریتی و فساد اداری و مالی و جز آن.
بیکاری را میتوان به انواع مختلف تقسیمبندی کرد: بیکاریهای برخوردی (ناشی از برخورد کارفرما و کارگر)؛ بیکاریهای کمبود تقاضا (ناشی از کمبود تقاضای کل در جامعه و کمبود سرمایهگذاری)؛ بیکاریهای فنّاورانه (ناشی از معرفی فنّاوری جدید که سرمایه را جایگزین نیروی کار میکند)؛ بیکاریهای ساختاری (یا نوع کیفری که نتیجه ناسازگاری بین بیکاران و فرصتهای شغلی ایجاد شده، است)؛ بیکاریهای نوسانی (مربوط به نوسان ادواری و صعود و سقوط نرخ رشد اقتصادی)؛ بیکاریهای مهاجرتی (ناشی از افزایش و تراکم مهاجرتهای داخلی و خارجی به شهر یا کشورها)؛ بیکاری داوطلبانه (که بهطور فردی و جمعی و به دلایل مختلف و براساس تصمیم فرد یا افراد بروز میکند)؛ بیکاری پیشگیرانه (انتظار فرد یا افراد بیکار برای دستیابی به شغل و دریافتی مطلوب)؛ بیکاری نگرورزانه (که به افت دستمزد واقعی مربوط میشود و موقتی است و واکنش کارگران است بهصورت کاهش ساعات کار)؛ بیکاری فصلی (که به ماهیت فصلی مشاغل کشاورزی و تا حدی ساختمانی مربوط میشود)؛ بیکاریزایی سرمایهداری (که به تحلیل ذاتی نظام سرمایهداری به انباشت سرمایه همراه با جایگزینی آن با کالا و به گرایش ذاتی سقوط نرخ سود مربوط میشود و البته با تمهیدهایی که برای رونق بخشی به انجام میرسد، میتواند بهصورتهای دیگر جلوه کند) و سرانجام، بیکاریهای اداری (که به تصمیمها و سیاستگذاری دولتها مربوط است). بیکاری شهری در برابر بیکاری بخش کشاورزی، بیکاری روستایی، بیکاری صنعتی و جز آن عبارتست از بیکارانی که در فضای جغرافیایی شهر و ناشی از زندگی کارگران (نیروی کار) در شهر و وابستگی به صنایع و خدمات شکل میگیرد. نمونة آن، بیکاران بخش ساختمان در مناطق شهری و بیکاری صنعتی و بیکاری ناشی از افت فعالیتهای خدمات شهری است. کاهش سرمایهگذاری در بخش تجاری و خدمات شهری و انتقال منابع و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی از یک شهر موجب بروز بیکاری شهری خاص میشود. همچنین میتوان از بیکاری خاص بزرگ شهرها و کلانشهرها که از افزایش مهاجرت به این شهرها و حاشیهنشینی و اسکان شبه حاشیهای ناشی میشود، یاد کرد.
و در شهری مثل تکاب نیز بیکاری مشکل اصلی جوانان می باشد و نهادهائی که با اقتصاد وامورات
اجتماعی سر و کار دارند باید فکری به حال جوانان برومند این منطقه نمایند. چرا باید این شهر
چالش اصلیش همانا بیکاری و اقتصاد و کمبود فضاهای ورزش باشد چرا .
شما نمایندگان درست قانون گذارید ولی چرا در شرایط سخت به این شهروندان و جوانان وعده هائی
میدهید و عمل نمیکنید.
چرا عزیزان من فقط شعار و شعار من از نماینده گان ادوار قبلی تشکر ولی گله مندم چرا نباید این مردم
وجوانان به حق واقعی خود نرسند.
شما وقتی به مدیران اداره شهرمان نگاه میکنید خوب منصفانه انسانهای خوب وارسته و پاک می باشند ولی
در چیدمانهایمان اگر دقت کرده باشید . تجربه لازم در امور خودشان را در آن نهاد و یا اداره را ندارند. چرا باید گروهی
و چناحی برخورد کرد و سلیقه ای چرا به شایسته سالاری روی نمی آورید در شهر کوچک اما با قدمتی بزرگ
چرا تفکرات کوچکتری دارید و جوانان ما در بیکاری و ضعف اقتصادی بسر میبرند. به عقیده شما پناه این بی پناهان
کجاست من با همه مدیران شهرم هستم و نمایندگان محترم و فرماندار گرامی درهای اقتصاد شهرمان را باز بگذارید
از سرمایه داران سرمایه گذار دعوت بعمل آورید.
تکاب را با فر شآهنین میشناختند ولی الان این فرش شده خاک حال خاکمان شده طلا و فقط از طلای
زره شوران و ....... فرش تکاب آفشار خاکسترهایش مانده که به چشم ملت با فرهنگ و شهید پرور
و جوانان غیور این منطقه می رود.
آیا دادرسی نیست به فریادمان برسد.
نظرات شما عزیزان: